شبهای قدر
دخمل نازم اولین ماه رمضان و اولین شبهای قدر هم از راه رسیدند و خود کوچولوت هر سه شب قدر بیدار ماندی و مامان رو همراهی کردی و با هم به مراسم شبهای احیا رفتیم... شب اول که شب 19 ماه مبارک بود خونه دایی اکبر افطاری دعوت بودیم که بعد از صرف افطاری و میوه به منزل بازگشتیم اما من و شما دیگه خونه نرفتیم و مستیم به بیت العباس رفتیم تا مراسم اولین شب قدر رو بجا بیاوریم.. در اولین شب تا خود سحر بیدار ماندی.. کمی کلافه و گرما زده شده بودی... اما قربونت برم که خیلی اذیت نکردی موقع رفتن به منزل دایی اکبر منزل دایی اکبر بغل حمیده جون شب دوم که شب 21 ماه مبارک بود خاله ساقی برای...